گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه امام حسین
جلد دهم
مرحله چهارم : رسمی شدن عزاداری محرّم در سده های چهارم و پنجم هجری


اشاره
در آغاز سده چهارم هجری، حکومت آل بویِه (1) در ایران و حکومت فاطمیان (2) در شمال افریقا شکل گرفتند و اندک اندک ، بر قلمرو خود افزودند . در نیمه دوم سده چهارم ، ایران (بجز مناطق شرقی آن) و مرکز عراق ، در اختیار دولت آل بویه بود و شمالِ شرق افریقا، مصر، شام و فلسطین نیز در اختیار فاطمیان قرار داشت . در سال 352 ق ، معزّ الدوله دیلمی ، حاکم بویه ای بغداد ، با فرمانی ، مردم را به اقامه عزاداری در روز عاشورا و در معابر ، فرا خواند (3) و بدین سان ، عزاداری رسمیت یافت . یک دهه بعد ، فاطمیان نیز در مصر چنین کردند . (4)


1- .زادگاه دولتْ مردانِ آل بویه ، منطقه دیلم ایران (در گیلان امروز) بود. این منطقه و مناطق پیرامونی آن ، چون طبرستان ، از گذشته جزو مناطق شیعه نشین به شمار می آمدند ، بویژه که مدّتی نیز حکومت علویان را تجربه کرده بودند. از این روست که آنان به «دیلمی» نیز مشهورند ، همان گونه که به داشتن مذهب تشیّع ، شهره اند .
2- .تلاش های داعیان اسماعیلی ، در سال 296 ق، به ثمر رسید و عبید اللّه مهدی ، توانست دولت معروف به «فاطمیان» را با گرایش شیعه اسماعیلی ، در مغرب ، پایه ریزی و تأسیس کند . خلأ دولتی مقتدر در مصر ، زمینه استیلای فاطمیان را بر این دیار ، در سال 362 ق ، فراهم کرد و آنان مرکز خلافت خود را به فُسطاط مصر منتقل کردند . این دولت به مرور ، بر قلمرو خود افزود و شام و حجاز را نیز تصرّف کرد . دوران حکومت فاطمیان ، بیش از دو قرن طول کشید و با مرگ العاضد ، آخرین خلیفه فاطمی ، در سال 568 ق ، به پایان رسید .
3- .مورّخان در رخدادهای سال 352 ق ، آورده اند که در دهم محرّم این سال ، معزّ الدوله دستور داد که مردم مغازه هایشان را ببندند و بازارها و داد و ستد را تعطیل کنند ، نوحه سر دهند و لباس های پشمین بپوشند و زنان ، با موی پریشان و صورت سیاه و گریبان چاک زده ، نوحه کنان در شهر بچرخند و برای مصیبت امام حسین علیه السلام ، بر صورتشان بزنند . مردم نیز چنین کردند و از آن جا که حاکم با آنان بود و جمعیت شیعه بسیار بود ، اهل سنّت نتوانستند از آن جلوگیری کنند (الکامل فی التاریخ : ج 5 ص 331 ، المنتظم : ج 14 ص 150 ، النجوم الزاهره : ج 2 ص 334 ، البدایه و النهایه : ج 11 ص 276) .
4- .به گفته مَقریزی ، ابن زولاق در کتاب سیره المعزّ لدین اللّه آورده است : در روز عاشورای سال 363 ، جمعیتی از شیعیان و هوادارانشان ، به کنار مزارهای کلثوم و نفیسه رفتند . گروهی از سوارگان و پیادگان مغربی {منظور وی لشکریان خلیفه است که از اهالی مغرب بودند} نیز با آنان بودند و همگی به نوحه سرایی و گریه برای امام حسین علیه السلام پرداختند (الخطط المقریزیّه : ج 2 ص 289 ) .


افزون بر این دو دولت که بخش بزرگی از جهان اسلام را در اختیار داشتند ، طبعا دولت های دیگری نیز با گرایش های شیعی ، به این موضوع پرداخته اند . در این باره ، متون صریحی در اختیار نداریم ؛ امّا کسانی چون : ابو ریحان بیرونی (1) و عبد الجبّار معتزلی ، 2 به برپایی عزاداری در شهرهای بزرگ دنیای اسلام در حکومت های شیعی سده های چهارم و پنجم ، اشاره کرده اند.

عزاداری در بغداد
پس از فرمان معزّ الدوله، عزاداری در بغداد ، به صورت آیینی رسمی در آمد که همه ساله ، در هر کوی و برزن ، با حضور شیعیان ، انجام می گرفت . 3 جامعه اهل سنّت


1- .روز دهم محرّم که عاشورا نامیده می شود ، ... شیعیان نوحه سر می دهند و برای اندوه بر کشته شدن سیّد الشهدا می گِریند . شهرهایی همانند دارالسلام (بغداد) تظاهر به آن می کنند . در این روز ، به زیارت تربت سعادت قرین ، حسین علیه السلام ، در کربلا می روند (الآثار الباقیه : ص 420) .


ساکن در مرکز خلافت ، این جریان را خوش نمی داشتند . از این رو ، گاه درگیری هایی به وجود می آمد . (1) با ضعفِ دولت بویِه ای ، مخالفت ها بیشتر و درگیری ها فزون تر شد، بدان سان که گاه در ایجاد آرامش، از دولت ، کاری ساخته نبود . دولت آل بویه ، در د هه های آخر که وزیران آنها بر بغداد ، حکم می راندند برای جلوگیری از اغتشاش و خونریزی ، گاه از شیعیان می خواستند که برای عزاداری روز عاشورا ، بیرون نیایند و گاه ، خود ، عزاداری را تعطیل می کردند . (2) گزارش تفصیلیِ این کشمکش ها ، در منابع تاریخی از جمله در المنتظم ابن جوزی آمده است؛ امّا شیعیان ، با همه مشکلات ، تا سقوط آل بویه و روی کار آمدن دولت سلجوقی به سال 447 ق ، عزاداری را ادامه دادند . سلجوقیان ، فراز آوردن هر گونه شعار شیعی ، از جمله عزاداری را به جد ، منع کردند . با این همه ، گزارشی ، نشانگر آن است که شیعیان بغداد ، به بهانه ای ، روز عاشورای سال 458 ق را عزا گرفته اند . (3)


1- .در الکامل فی التاریخ (ج 5 ص 336) و البدایه و النهایه (ج 11 ص 286) در یادکرد رویداداهای سال 350 ق ، آمده است : دهم عاشورای این سال ، بازارهای بغداد ، تعطیل شدند و مردم ، آنچه را که پیش تر گفته شد ، کردند . آشوب بزرگی میان شیعیان و اهل سنّت برپا شد . تعداد زیادی زخمی شدند و اموال به یغما رفت .
2- .در المنتظم (ج 15 ص 37) در یادکرد رویدادهای سال 393 ق ، آمده است : فرمانده سپاه ، مردم کرخ و باب الطاق را در روز عاشورا ازنوحه سرایی در زیارتگاه ها و آویختن پارچه مشکی در بازارها ، منع کرد و آنها هم نکردند . او مردم باب البصره و باب الشعیر را هم در آنچه به قتل مصعب بن زبیر بن عوام نسبت داده شده است ، از چنین کاری منع کرد .
3- .سال 458 رسید و از جمله رویدادهای آن : مردم کرخ ، مغازه هایشان رادر روز عاشورا بستند و زنان را آوردند و برای حسین علیه السلام بر اساس رسم پیش ترها ، نوحه سرایی کردند . این اتّفاق هم رخ داد که جنازه مردی را از باب المحول تا کرخ با نوحه و مرثیه سرایی آوردند و مردان بر همان شیوه مرثیه سرایی بر حسین علیه السلام ، نوحه سرایی کردند . خلیفه این را بر طاهر ابو غنائم معمّر بن عبید اللّه ، رئیس و بزرگ سادات علوی ، ایراد گرفت و وی یادآوری کرد که خبر نداشته ، و بعد از آن که اتّفاق افتاده ، خبردار شده ، و زمانی که متوجّه آن شده ، برخورد کرده و جلو آن را گرفته است (المنتظم : ج 16 ص 94 ، البدایه و النهایه : ج 12 ص 93) .


این همه ، نمایانگر آن است که شیعه ، با آموزه های ارجمند پیشوایانش ، از جریان عزاداری عاشورا و یادکرد حادثه کربلا ، چونان حرکتی فکری ، انقلابی و دینی ، حراست کرده و از هر فرصتی برای برپایی آن ، بهره جُسته است . اکنون شایسته است در پایان این بخش، سخن بلند و ارجمند معلّم امّت ، شیخ مفید ، عالم بزرگ شیعی این دوران را که در تدوین و شکل گیری باور شیعی در دوره غیبت، سهم بزرگی دارد در باره روز عاشورا بیاوریم : روز دهم محرّم ، روز شهادت آقایمان ابا عبد اللّه ، امام حسین علیه السلام به سال 61 ق ، روز تجدید اندوه آل محمّد صلی الله علیه و آله و پیروانشان است . از امام صادق علیه السلام و امام باقر علیه السلام روایت شده که در این روز از کامجویی و لذّت ، خودداری شود و مراسم عزا برپا گردد و از خوردن و آشامیدن تا ظهر ، خودداری شود و بعد از ظهر ، غذایی به مقدار غذای مصیبت دیده ، مانند شیر ، خورده شود و از غذا و نوشیدنیِ گوارا و لذیذ استفاده نشود . (1)

عزاداری در مصر
با استقرار دولت فاطمیان چنان که گذشت گروهی از شیعیان، در روز عاشورا بر مزار دو امام زاده آن دیار ، یعنی امّ کلثوم و نفیسه ، اقامه عزا می کردند که پس از مدّتی در داخل شهر قاهره و در مشهد الحسین علیه السلام ، این جریان را ادامه دادند و در این حکومت ، عزاداری ، شکل حکومتی یافت و با تشریفات ، انجام می شد 2 که چگونگی

.

1- .مَسارّ الشیعه : ص 60 .


آن ، در منابع تاریخی آمده است . (1) در این دولت ، همچنین گاه بنا به دلایلی ، عزاداری به تعطیلی کشانده می شد ؛ امّا برپایی عزاداری ها تا سقوط فاطمیان (2) ادامه یافت.


1- .در الخطط المقریزیّه (ج 2 ص 284) در باره محلّ دفن سر شریف ، آمده است : در کنار قبّه الدیلم در باب«دهلیز الخدمه (تالار خادمان)» به خاک سپرده شد و هر کس وارد بر خادمان می شد ، در برابر قبر ، بوسه ادب بر زمین می زد . در روز عاشورا در کنار قبر ، شتر و گاو و گوسفند می کشتند و بسیار مرثیه سرایی می کردند و می گریستند و به کشندگان حسین علیه السلام ، ناسزا می گفتند . این رسم ، همچنان ادامه داشت تا این که عمر دولتشان سر آمد . نیز ، ر . ک : الخطط المقریزیّه: ج 2 ص 290 291 .
2- .العاضد در روز عاشورای سال 567 در گذشت و با مرگ او ، دولت فاطمی ها درمصر منقرض شد (النجوم الزاهره : ج 5 ص 356) .


با آمدن ایّوبیان که تلاشی گسترده برای زدودن فرهنگ تشیّع به کار بستند ، 1 طبیعی بود که از اقامه عزا نیز جلوگیری شود. با این همه ، در مناطق دور از مرکز (مانند : شام ، حلب و شمال عراق) ، شیعیان، حضور داشتند و از هر فرصتی برای فراز آوردن شعائر خود ، از جمله برگزاری مجالس عزا ، بهره می گرفتند . برای نمونه ، هنگامی که سلطان ایّوبی ، برای سرکوبی حاکم حلب ، به آن دیار لشکر کشید و حاکم ، از مردمان یاری خواست ، شیعیان ، حضورشان را مشروط به اظهار شعائر ، از جمله بانگ «حیّ علی خیر العمل» در مسجد جامع کردند، که حاکم پذیرفت . (1)

مرحله پنجم : عزاداری در سده های ششم تا نهم هجری

سده ششم
مناطق شیعی ایران و عراق ، سده ششم هجری را با ادامه حاکمیت سلجوقیان آغاز کردند . در این روزگار ، هنوز فاطمیان شیعیِ اسماعیلی بر مصر حکم می راندند. سلجوقیان، با گذشت زمان ، از سختگیری های خود کاستند و شیعیان ، به تدریج و با


1- .متن این نقل تاریخی ، در پاورقی بخش بعد (قرن ششم هجری) آمده است .


دست یافتن به آزادی بیشتر ، عزاداری عاشورا را علنی کردند. گزارش های گوناگون آنچه تا بدین جا آوردیم و آنچه در صفحات تاریخ ، به صورت پراکنده آمده است ، نشانگر آن اند که شیعیان ، عزاداری بر امام حسین علیه السلام را برای بیان عقاید و اندیشه های خود، و نیز برجسته ساختن آن حادثه را چونان نماد فرهنگ شیعی ، نهادینه کرده بودند و هرگز از بر پا کردن آن ، غفلت نمی کردند و از هر فرصتی برای انجام دادن آن ، سود می جستند، نهان یا آشکار، و با تناسب حکومت ها ، حاکمیت ها، آزادی ها و یا خفقان ها. در سده ششم هجری ، گزارش عبد الجلیل رازی قزوینی در کتاب نقض ، بسیار گویاست. رازی از یک سو ، به شبهه ها پاسخ می گوید و از سوی دیگر ، عزاداری اهل سنّت را در مناطق مختلف ، گزارش می کند تا آن را جریانی طبیعی، انسانی و دینی نشان دهد . نیز از مجالس سوگواری دو واعظ معروف (علی بن حسین غزنوی و قطب الدین مظفّر امیر عبادی)، سخن به میان می آورد و این که تعزیت امام حسین علیه السلام ، همه ساله در روز عاشورا، به بغدادْ تازه است ، همراه با نوحه و فریاد. (1) از آن جا که این گزارش به خوبی گستره عزاداری در سده ششم را بازگو می کند ، چکیده مطالب آن را در ذیل می آوریم : در روز عاشورای هر سال ، آیین عزا بر پا می کنند و در آن ، اظهار جَزَع و فَزَع می نمایند . بر منابر ، قصّه کربلا را بازگو می کنند و مصیبت شهدای کربلا را تازه می کنند . به رسم عزا ، عالمان ، عمامه از سر بر می دارند . توده مردم ، یقه پاره می کنند و زنان ، روی می خراشند و گریه می کنند . بزرگان و عالمان صاحب اعتبار دو فرقه حنفی و شافعی ، و دانشمندان و فقیهان گروه های آنان ، نسل اندر نسل ، سنّت سوگواری امام حسین علیه السلام را رعایت کرده اند . شافعی که امام شافعیان است ، در رثای امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا ، مرثیه های

.

1- .نقض : ص 370 373 .


فراوان دارد . وی در آغاز یکی از آن مرثیه ها می گوید : أبکی الحُسینَ و أرثی مِنهُ جَحجاحامِن أهلِ بَیتِ رَسولِ اللّهِ مِصباحا . (1) برای حسین می گریم و برای او که آقای بزرگواری است ، مرثیه می سرایم ؛کسی که از خاندان پیامبر خدا و چراغ جهدایتج است . وی در قصیده ارجمند دیگری ، می گوید : تَأَوَّبَ هَمّی وَ الفُؤادُ کَئیبوَ أَرَّقَ نَومی فَالرُّقادُ غَریبُ . (2) اندوهم باز گشت و دل ، شکسته و پریشان است .بی خواب شده ام و خوابیدن جدر این شرایطج ، شگفت است . بزرگان شافعی و حنفی مذهب نیز در باره شهدای کربلا ، مرثیه های بی شماری دارند . خواجه ابو نصر ماشاده ، از شخصیت های اهل سنّت اصفهان ، هر ساله در روز عاشورا ، آیین سوگواری امام حسین علیه السلام را با ناله و فریاد ، به پا می داشته است . در دار الخلافه بغداد نیز ، خواجه علی غزنوی حنفی ، این آیین را پُرشور برگزار می کرده است . عزاداری امام حسین علیه السلام با نوحه و فریاد ، هر ساله در روز عاشورا برگزار می شده و آیینی زنده بوده است . در همدان که لشکرگاه ترکان سلجوقی بوده است هر ساله در روز عاشورا ، مجد الدین مُذکِّر هَمَدانی ، چنان مراسم سوگواریِ پُرشوری برگزار می کرد که مایه تعجّب قمی ها شده بود . در نیشابور ، ابو المعالی نجم بن ابی القاسم بُزاری که حنفی مذهب بوده است ، در روز عاشورا ، آیین سوگواری را به طور کامل ، برگزار می کرده و عمامه از سر بر می داشته ، بر سرش خاک می پاشیده و گریه و فریاد او ، از حد ، بیرون بوده است .



1- .نقض : ص 370 .
2- .ر . ک : ص 306 ح 2930 .


در ری که از بزرگ ترین شهرهای بلاد اسلامیِ آن روزگار بوده است ، در روز عاشورا ، شیخ ابو الفتوح نصرآبادی و خواجه محمود حدّادیِ حنفی مذهب و دیگران ، در کاروان سرای کوشک و مساجد بزرگ ، مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام و لعن بر ظالمان را برگزار می کرده اند . از سوی دیگر ، خواجه امامْ شرف الأئمّه ابو نصر هسنجانی ، با حضور و همراهی و همیاری امیران ، ترکان ، خواجگان و حَنَفیان معروف ، به گونه ای ذکر واقعه کربلا می کرده که از دیگران بر نمی آمده است . همچنین خواجه امام ابو منصور حضره ، از عالمان درجه اوّل و صاحب اعتبار شافعی ، زمانی که در ری بوده ، در روز عاشورایی ، در مسجد جامع سرهنگ ، ذکرِ واقعه کربلا کرده است . قاضی عمده ساوه ایِ حنفی مذهب که سخنوری سرشناس بوده است نیز در ساوه، در مسجد جامع طغرل ، در جمعِ بیست هزار نفری مردم ، به هنگام ذکر مصیبت ، به گونه ای سرْ برهنه نمود و جامه درید که مانند آن ، دیده نشده بود . و دیگر آن که در روز عاشورای سال 555 ق ، خواجه تاج شعری نیشابوری ، با اجازه قاضی ، در جامع عتیق ، مجلس عزای باشکوهی بر پا کرده است . علاوه بر اینها ، شهاب مشّاط ، در حضور بانوانِ اُمرای ترک ، مجلس عزا برگزار می کرده است . او همه ساله این مجلسِ خود را با حلول ماه محرّم ، شروع می کرده، روزهای نخست را مقتل عثمان و علی علیه السلام و در روز عاشورا ، مقتل امام حسین علیه السلام را می گفته است . او چنان مقتل می گفته که غوغا برپا می شده و بسیاری ، جامه چاک می کردند و خاک بر سر می پاشیدند و عالمان ، سرْ برهنه می کردند (عمامه از سر بر می داشتند) و جمعیت ، شیون ها می کردند . گزارش هایی نیز مقتل خوانی و ذکر مصیبت عالمان در مساجد و سرْ برهنه کردن عالمان و شیون زدن زنان و مردان را نقل کرده اند . بر اساس آنچه گذشت ، سوگواری امام حسین علیه السلام ، به شیعیان اختصاص نداشته و


در بین دیگر فرقه ها، از جمله شافعیان و حنفیان ، رواج داشته و از سوی عالمانی همچون : محمّد منصور ، امیر عبّادی ، خواجه علی غزنوی ، صدر خُجَندی ، ابو منصور ماشاده ، مجد همدانی ، خواجه ابو نصر هسنجانی ، شیخ ابو الفضائل مشّاط ، ابو منصور حضره ، قاضی ساوه و خواجه ابو المعالی جوینی برگزار می شده است . افزون بر آنچه یاد شد ، گزارش های دیگری نیز در اختیار داریم که به گونه ای نشانگر تداوم جریان عزاداری و اقامه سوگواری بر امام حسین علیه السلام در این سده اند . این گزارش ها عبارت اند از : 1 . گزارش ذهبی از اقامه سوگواری در بغداد به سال 561 ق ، (1) که در نهایتِ گستردگی و شور و هیجان ، برگزار شده است . 2 . گزارش ذهبی ، که در آن تصریح می کند در حدود سال 590 ق ، تشیّع ، به همّت بر آمده و شایع شده بود و مردم ، از رضی الدین طالقانی قزوینی، واعظ بلندآواز روزگار ، خواسته بودند که در روز عاشورا و بر فراز منبر ، یزید را لعن کند . ابن جوزی نیز که خود ، واعظی در اوجِ شهرت بود ، با این امر ، موافق بود. (2) 3 . گزارشی که در آن آمده است که مردم از سِبط ابن جوزی خواسته اند مقتل بخواند . او نیز اجابت نموده و خود نیز در مقتل خوانی خویش که به زمان ملک ناصر بوده ، زاری کرده است . (3) 4 . گزارشی که پیش تر آوردیم که شیعیان ، یاریِ حاکم حلب را مشروط به علنی شدن شعائر ، از جمله عزاداری کرده بودند . (4)


1- .در سیر أعلام النبلاء (ج 20 ص 416) آمده است : رافضی ها به سال 561ق ، برای عاشورا به سوگواری پرداختند و آن را به حدّ اعلا رساندند .
2- .در سیر أعلام النبلاء (ج 21 ص 193) و البدایه و النهایه(ج 13 ص 9) ، در شرح حال ابو الخیر احمد بن اسماعیل بن یوسف طالقانی قزوینی شافعی آمده است : در زمان وی ، تشیّع به خاطر ابن صاحب رواج پیدا کرد و مردم در روز عاشورا از وی خواستند که یزید را لعن کند و او نکرد . چند بار اقدام به کشتنش کردند ؛ امّا نه از نظرش دست کشید و نه سست شد . او به قزوین رفت ؛ امّا ابن جوزی به آنان متمایل شد .
3- .البدایه و النهایه : ج 13 ص 194 .
4- .در البدایه و النهایه (ج 12 ص 288) آمده است : وقتی صلاح الدین به سال 570 ق ، بر دمشق به طور کامل ? و همه جانبه چیره شد ، چون در حلب هنوز مقاومت و آشفتگی ادامه داشت ... ، بلافاصله راهی حلب شد و در کوه جوشن ، مستقر گردید . مردم حلب به حاضر شدن در میدان باب العراق فرا خوانده شدند . مردم در آن جا گرد آمدند . نور الدین ، شاه زاده حاکم حلب ، برخاست و به مردم ، اظهار محبّت و علاقه کرد و در برابر آنان ، تظاهر به گریه نمود و آنها را به جنگ با صلاح الدین تحریک کرد . و این با نظر امرای پیشین بود . مردم شهر به او اعلام وفاداری و طاعت عمومی کردند و شیعیان به این منظور با او شرط کردند که «حیّ علی خیر العمل» باز گردانده و در بازارها اذان گفته شود و بخش شرقی مسجد جامع ، به آنها اختصاص یابد و نام دوازده امام ، در کنار جنازه ها برده شود و برای نماز میّت ، پنج تکبیر گفته شود و عقد ازدواج هایشان نزد ابو طاهر بن ابی المکارم حمزه بن زاهر حسینی باشد . او همه اینها را پذیرفت و در مسجد جامع و جاهای دیگر شهر ، در اذان ، «حیّ علی خیر العمل» گفته می شد .


5 . گزارش ابن جوزی ، در یادکرد حوادث سال 529 ق ، که از حرکت جمعیتی انبوه سخن می گوید که برای زیارت مرقد امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام ، آهنگ آن دیار کرده اند . تعبیر «و ظهر التشیّع» که در منابع تاریخیِ آن روزگار آمده ، از یک سو ، نشانگر حرکت علنی شیعه است و از سوی دیگر ، نمایانگر وجود آزادی های نسبی . (1) 6 . گزارش حوادث سال 553 ق ، که از رفتن المقتفی لأمر اللّه ، خلیفه عبّاسی ، به کربلا و زیارت حرم حسینی ، خبر داده است . (2) 7 . گزارش ابن حجر ، که به روضه خوانیِ واعظ بلخی (م 556 ق) در سوگ فاطمه زهرا علیهاالسلام در نظامیه بغداد ، پرداخته است که در آن ، شیعیان گریسته اند . (3) در باره این گزارش می توان گفت که در آن زمان ، به طریق اُولی ، عزاداری بر امام حسین علیه السلام که فرهنگ رایجی بوده ، اقامه می شده است . 8 . گزارشی از دولت آل باوند ، که با گرایش شیعی ، در طبرستان ، شکل گرفته و تا پایان این سده ، ادامه یافته است . به هنگام حکومت سیّد بهاء الدین حسن بن مهدی مامطیری ، برای حاکم هند ، شاه مهراج ، رساله ای نوشته می شود که بیانگر میزان



1- .المنتظم : ج 18 ص 302 .
2- .المنتظم : ج 18 ص 125 ، سیر أعلام النبلاء : ج 20 ص 410.
3- .لسان المیزان : ج 5 ص 218 .


نفوذ و گسترش تشیّع است و شامل مناطق عراق، شام، حجاز و بلاد مکّه و مدینه و شهرهای خراسان و عراق و طبرستان و ... می شود . (1) از سوی دیگر ، بر اساس آنچه گذشت ، طبیعی است که هر جا تشیّعْ پا می گرفته ، اقامه عزاداری بر امام حسین علیه السلام نیز چونان آیینی مذهبی ، در حدّ امکان ، هر چند پنهانی ، جاری می شده است . بنا بر این ، باید در این مناطق نیز چنین بوده باشد .

سده هفتم
سده هفتم ، همراه است با روی کار آمدن دولت خوارزم شاهی در شرق بلاد اسلام و احیای مجدّد خلافت عبّاسی که به هنگام حاکمیت آل بویه و سلجوقیان بر بغداد، جز اسمی از آن ، باقی نبود. بر پایه گزارش های موجود ، اقامه عزاداری در این قرن ، چونان قرن ششم است و گاه گسترده تر . گزارشی از دهه های نیمه اوّل که هنوز مغولان بر بغداد چیره نشده بودند، نشانگر عزاداری و مقتل خوانی در پایتخت خلافت عبّاسی است. مستعصم عبّاسی ، به سال 641 ق ، از محتسب بغداد (جمال الدین عبد الرحمان ابن جوزی) خواست تا در عاشورا ، مردمان را از مقتل خوانی باز دارد ؛ امّا به مقتل خوانی در کنار مرقد امام کاظم علیه السلام رخصت داد. (2) عماد الدین طبری (م ق 7 ق) نیز از اجتماع انبوه زائران در ایّام سوگواری امیر مؤمنان علیه السلام و امام حسین علیه السلام در مزار این دو امام، خبر می دهد. (3) مولوی ، شاعر بلندآوازه قرن هفتم ، در مثنوی خود ، به وجود عزاداری علنی در


1- .تاریخ تشیّع : ج 2 ص 519 (به نقل از: تاریخ طبرستان : ص 116 118) .
2- .الحوادث الجامعه و التجارب النافعه فی المئه السابعه : ص 93 . در این کتاب آمده که خلیفه به محتسب بغداد ، جمال الدین عبد الرحمان ابن جوزی ، دستور داد که وی از مقتل خوانی در روز عاشورا و مرثیه سرایی در هر جای بغداد، جز در کنار مرقد موسی بن جعفر7 جلوگیری کند .
3- .أسرار الإمامه : ص 244 .


شهر حلب ، اشاره دارد : ناله و نوحه کنند اندر بُکاشیعه ، عاشورا ، برای کربلا . (1) سیّد ابن طاووس ، عالم گران قدر شیعی ، از وجود عزاداری در دهه محرّم ، سخن می گوید و از آن ، دفاع می کند . (2) افزون بر این ، توصیه او به خواندن الملهوف در روز عاشورا ، نشانگر وجود فرهنگ مقتل خوانی و سوگواری در دهه محرّم در روزگار وی ، یعنی قرن هفتم دارد . 3 این گزارش ها چنان که پیش تر نیز اشاره کردیم ، بیانگر آن اند که عزاداری در فرهنگ شیعی ، فراتر از روز عاشورا بوده و دهه اوّل محرّم را شامل می شده است و با چند و چونی ویژه ، با پشتوانه ای فرهنگی و دینی ، هماره در گذر زمان و به فراخورِ آن ، شکل می گرفته است . این عزاداری ، هر چند با فرازها و فرودهایی همراه بوده ، امّا چونان سنّتی ریشه دار و آیینی استوار ، هماره جریان داشته است .


1- .مثنوی : ص 959 (دفتر 6 بیت 777). گفتنی است که مولوی، خود نیز غزل پُرشور و سوزناک «کجایید ای شهیدان خدایی؟»را در سوگ شهیدان دشت کربلا سروده است.
2- .. ر .ک : ج 9 ص 389 (فصل یکم / سوگواری در دهه اوّل محرّم) .


در نیمه دوم سده هفتم هجری، مغولان به فرماندهی هلاکوخان ، بر عراق چیره شدند . از این رو، عالمانی باتدبیر ، از قتل و غارت ، جلوگیری کردند و از هلاکو خواستند بدانها امان داده ، از آنها حراست کند . او نیز چنین کرد و بدین سان ، شیعیان جنوب بغداد (مانند حلّه و کوفه و...) از فتنه رَهیدند . (1) این چنین، شیعیان، با سقوط عبّاسیان ، به آزادی هایی دست یافته بودند و از سوی دیگر ، در دهه های پایانی این سده ، یکی از جانشینان هلاکو به نام غازان خان ، شیعه شد و در عمران کربلا کوشید و طبیعتا زمینه علنی شدن برپایی شعائر ، به وجود آمد و ... .

سده هشتم
در این سده ، غازان خان که حکومتش از سال 694 ق ، شروع شده بود گام هایی در گسترش گرایش های شیعی برداشت . پس از وی ، برادرش سلطان محمّد خدابنده ، به قدرت رسید و پس از مدّتی ، شیعه شد و در ترویج و رسمی کردن آن ، بسی تلاش کرد . بدین سان ، با گرایش حاکمان مغول به تشیّع و رسمی شدن این مذهب، زمینه انجام گرفتن علنی عزاداری و فراز آوردن شعائر شیعی گسترش یافت . سلسله جلایریان نیز که در عراق به حکومت رسیدند و خواهرزاده های سلطان محمّد خدابنده بودند گرایش شیعی داشتند و حکومت آنها تا سال 814 ق ، ادامه یافت . ابن بطوطه (م 779 ق) ، از مناطق : کربلا، حلّه، بحرین، قم، کاشان، ساوه و توس به عنوان شیعی متعصّب ، یاد می کند . (2)


1- .مردم حلّه و کوفه ، فرزندان و مقداری از اموالشان را که می توانستند ، به جلگه ها و تالاب ها بردند و بزرگانشان از سادات و فقها ، به همراه مجد الدین بن طاووس علوی ، پیش پادشاه (هلاکوخان) رفتند و از او امان خواستند و او به آنها امان داد و برایشان پلیس گماشت و آنها به شهرهایشان باز گشتند و به دنبال هر که در جلگه ها و تالاب ها بود و از موضوع خبر داشت ، فرستادند و آنان با خانواده و اموالشان آمدند (الحوادث الجامعه : ص 159) .
2- .سفرنامه ابن بطوطه : ج 1 ص 116 .


در این سده ، تشیّع در خراسان نیز دامن می گشاید ، بویژه در حوالی بیهق (سبزوار) ، تا آن جا که خواجه علی مؤیّد (م 737 ق) ، از حاکمان سربه دار ، از شهید اوّل (محمد بن مکّی عاملی) در شام می خواهد که برای بر آوردن نیاز علمی و فقهی آنان ، به خراسان کوچ کند . آن بزرگوار نیز اللمعه را می نگارد و می فرستد . همچنین از مواضع ابن تَیمیّه (م 728 ق) (1) و شاگردش ابن کثیر (م 774 ق) (2) در باره عزاداری می توان دریافت که در آن روزگاران ، سوگواری و برپایی مجالس ماتم برای شهیدان کربلا ، گسترده بوده است . ابن تیمیّه ، ردّیه هایی نوشته و ابن کثیر ، با عبارت «ما یفعله الشیعه من إظهار الجزع و الفزع» ، از جریان سوگواری شیعیان ، یاد کرده است . از سوی دیگر ، شکل گیری حکومت مرعشیان در طبرستان با گرایش شیعی نیز می توانسته زمینه های برگزاری مراسم عاشورا را فراهم آورده باشد . کتاب بلندآوازه روضه الشهدا ی واعظ کاشفی (از واعظان چیره دست و سخن آور قرن نهم) که مشتمل بر سوگ نامه هایی است که پیش از آن ، سروده شده اند ، بی گمان ، نشانگر حضور جدّی ادبیّات رثا و سوگواری در قرن هشتم است . همچنین باید از قصیده کوتاه ، امّا ارزشمند و پُرمایه سیف الدین فَرَغانی ، شاعر و عارف شیعی مذهب در این قرن، یاد کرد ، که مطلع آن ، این است : ای قوم ! در این عزا بگِرییدبر کُشته کربلا بگِریید . (3)


1- .جامع المسائل: ص 93 (المجموعه الثالثه).
2- .البدایه والنهایه : ج 8 ص 203 .
3- .دیوان سیف فرغانی : ص 176 ش 79 (بخش قصاید و قطعات) .


سده نهم هجری
سده نهم ، با یورش های تیمور لنگ که عراق و شام نیز از آن در امان نماندند آغاز گشت . با مرگ تیمور و به حکومت رسیدن فرزندش شاهرخ ، فضا دگرگون شد و او به ترویج فرهنگ و عمران آبادی ها روی آورد و در جهت بازسازی خرابی های پدر کوشید و همسرش ، مسجد باشُکوه «گوهرشاد» را در کنار حرم امام رضا علیه السلام بنیاد نهاد . این اقدامات و رویکردها ، حکایت از آن دارد که در آن زمان ، آزادی های نسبی برای شیعیان در به جا آوردن شعائر ، به وجود آمده است . همچنین در این قرن ، حکومت آق قویونلوها در غرب ایران ، با درون مایه ای شیعی شکل گرفت که علی الظاهر، می بایست سنّت ریشه دار عزاداری در آن ، ادامه یافته باشد . گزارش هایی که به صراحت ، جریان ماتم سرایی را در قرن نهم گزارش می کنند ، که از آن جمله است : 1 . گزارش ایرانگرد روسی ، نیکیتین ، به سال 880 ق ، از ری و حرکت گروه های عزاداری در این شهر. (1) 2 . اشارات کتاب روضه الشهدا ی کاشفی . او در مقدّمه کتاب می گوید که از کتاب های مقتل ، مانند : مصابیح القلوب ملّا حسن شیعی سبزواری و مقتل الشهدا ی ابو المفاخر رازی، بهره برده است که نشانگر «ادب تعزیت» و گسترش آن ، در آن روزگاران است . او خود می نویسد: محبّان اهل بیت، هر سال که محرّم در آید ، مصیبت شهدا را تازه سازند و به تعزیت اولاد حضرت رسالت پردازند ... و اخبار مقتل شهدا که در کتب ، مسطور است تکرار نمایند. (2)


1- .تاریخ و جنبه ادبی تعزیه : ص 15 16 . این کتاب ، متن پایان نامه دکتری نویسنده آن، در دانشکده ادبیّات و علوم انسانی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1346 1347 شمسی است .
2- .روضه الشهداء : ص 12 .


صاحب روضه الشهدا ، از واعظان و مقتل خوانان سال های پایانی سده نهم است . متن کتاب، اشعار و مرثیه های موجود در آن ، نشانگر ادب قویِ عاشورایی در زبان فارسی در این قرن است . ساختار کتاب نیز نشانگر وجود مجالس سالانه سوگواری عاشورایی در آن دوران است . مقدّمه، متن و اشارات کتاب و نیز رثاها و سوگ نامه های موجود در آن، همه و همه ، نشانگر آن اند که دهه محرّم ، به سوگواری، عزاداری و مقتل خوانی آمیخته بوده است و این همه در روز عاشورا به اوج رسیده است . (1) این همه ، نشانگر حضور این سنّت ریشه دار در شرق اسلامی است . چگونگی جریان عزاداری در این دوران در : حِلّه، کوفه، کربلا و دیگر شهرهای شیعی عراق ، نیازمند تتبّع گسترده در لا به لای متون گوناگونِ بر جای مانده است . به گمان ما ، با توجّه به آنچه گذشت و با تأمّل در حضور قوی این فرهنگ و ادبیّات ، بعید است که این قرن ، از عزاداری بر امام حسین علیه السلام ، تهی بوده باشد . بر این همه باید نگرش ملایم و به دور از تعصّب های آن چنانیِ تسنّن را در این روزگاران در این مناطق ، افزود .

مرحله ششم : عزاداری در سده های دهم و یازدهم (دوران حاکمیت صفویان)

اشاره
با تاج گذاری شاه اسماعیل صفوی به سال 907 ق ، در تبریز ، تشیّع در ایران ، رسمیت یافت و ترویج شعائر شیعی ، از جمله اهداف مهمّ آن حکومت شد . چنان که اشاره کردیم ، پیش از تألیف روضه الشهدا ، مقتل هایی در مراسم سالانه عاشورا در خراسان خوانده می شد که روضه الشهدا ، برای تسهیل مقتل خوانی در آن مجالس ، تألیف شد


1- آقای رسول جعفریان، در نقد و بررسی کتاب روضه الشهدا می گوید: در آن زمان، همه ساله در سالگرد قیام عاشورا، در ماوراء النهر، مراسمی برپا می شده است و این، پیش از تألیف روضه الشهدا بوده است. وی در جای دیگر می گوید: روضه الشهدا، سند مهمّی بر این مطلب است که مجالس سالانه سوگواری عاشورا، به شکل بسیار حادّ آن، در آن زمان، شایع بوده است .... ساختار کتاب وی، حکایت از وجود چنین فرهنگی دارد. اشعاری که در این کتاب نقل شده، حکایت از حضور ادب قویِ عاشورایی در زبان فارسی دارد (ر. ک: آینه پژوهش: ش 33 ص 36 37).


و به سبب روانیِ عبارات ، با استقبال، رو به رو گشت و با رسمیت یافتن مذهب تشیّع در ایران ، از جایگاه و شهرت ویژه ای برخوردار شد . در همان هنگام ، حسین فدایی نیشابوری ، این کتاب را به شعر در آورد و از آن ، منظومه ای حماسی سرود و به شاه صفوی ، تقدیم کرد . (1) در این دوره ، برپایی سوگواری ، چهره علنی پیدا می کند و چونان قرن های چهارم و پنجم (روزگار آل بویه و فاطمیان) ، شیعیان ، این مراسم را در نهایتِ شُکوه ، اجرا می کنند . چگونگی این مراسم در روزگار صفوی ، در منابع بسیاری آمده است، از جمله در سفرنامه های اروپائیان و ایرانگردان که با نگرشی ریزبینانه و دقیق ، وصف شده است که پس از این ، خواهیم آورد . شاهان صفوی ، شخصا به مراسم عزاداری محرّم ، علاقه و گرایش ویژه ای داشتند، بِدان سان که حتّی در اردوهای نظامی ، از آن ، تن نمی زدند . محرّم سال 1013 ، شاه عبّاس ، قلعه ایروان را محاصره کرد و در شب عاشورا ، در اردوگاه نظامی ، مراسم عزاداری برپا نمود . چنان شیون و فریادی از اردوگاه ، بلند شد که ساکنان قلعه پنداشتند فرمان حمله شبانه صادر شده و با گسیل داشتن پیکی ، خود را تسلیم کردند ، (2) چنان که پیش از آن ، به سال 1011 ق ، درهنگامه جنگ با سپاهیان اُزبک، روز عاشورا در کنار «آب خطب» توقّف کرده و عزاداری امام حسین علیه السلام را برپا نموده بود . (3) در دربار صفویان ، ایّام محرّم و روزهای عاشورا ، روضه الشهدا خوانده می شد . (4) افزون بر این ،شاهان این سلسله در مراسم عمومی روز عاشورا ، در میدان شهر، حضور می یافتند و گروه هایی عزادار از پیش دید آنها می گذشتند . آنان ، لباس عزا به

.

1- .فهرست نسخه های خطّی فارسیِ منظومه ها : ج 4ص 2931 . آقا بزرگ تهرانی نیز در الذریعه (ج 9 ص 1179) ، به این منظومه فدایی با عنوان سیف النبوّه و مشهد الشهداء ، اشاره کرده است .
2- .تاریخ عالم آرای عبّاسی : ج 2 ص 655 .
3- .تاریخ عالم آرای عبّاسی : ج 2 ص 627 .
4- .دستور شهریاران : ص 33 .


تن می کردند (1) و املاکی برای برپایی مراسم عزاداری ، وقف می نمودند . میرزا عبد اللّه افندی ، نویسنده ، محقّق و مورّخ بااطّلاع آن روزگار ، آورده است : سال هاست ... در دهه اوّل محرّم ، بویژه عاشورا ، در همه مناطق ایران ، برای امام حسین علیه السلام عزاداری می شود . (2) او همچنین تأکید می کند که : این رویّه حسنه ... در این مدّت مدید ، به منزله شعار شیعه شده است . (3) مواضع و رویکرد مخالفان در باره عزاداری نیز نشانگر گستردگی آن است. میرزا عبد اللّه افندی آورده است که آنان ، با تعبیر «شَر و شور شیعیان در حکایت تعزیت در ایّام عاشورا» از آن یاد کرده اند . (4) سوگ نامه بلند و پُرآوازه و بی نظیر محتشم کاشانی که به درخواست شاه تهماسب ، سروده شده نیز شایان ذکر است که با این بیت، آغاز می شود : باز این ، چه شورش است که در خلق عالم است ؟باز این ، چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ؟

عزاداری محرّم، در سفرنامه های ایرانگردان
اکنون به جاست که در حدّ امکان و مجال به گزارش های ایرانگردان خارجی بپردازیم . پیترو دلّا واله که به سال 1618 م / 1207 ق ، به ایران سفر کرده در سفرنامه خود ، گزارشی گویا و خواندنی ارائه داده است، بدین گونه که : مردمان ، در دهه نخست محرّم و روز عاشورا ، یکسر ، غم زده و با لباس عزا، در انظار عمومی ، حاضر می شوند و در کوی و برزن ، حرکت می کنند و با این


1- .تاریخ و جنبه ادبی تعزیه : ص 24 (به نقل از : سفرنامه نیکلاس همیوس در سفر سال 1633 م) .
2- .تحفه فیروزیّه :ص 166 (به نقل از : صفویّه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست : ج 1 ص464) .
3- .تحفه فیروزیّه : ص 168 (به نقل از : صفویّه در عرصه دین ، فرهنگ وسیاست : ج 1 ص 465) .
4- .تحفه فیروزیّه : ص 112 (به نقل از : صفویّه درعرصه دین ، فرهنگ و سیاست : ج 1 ص 457) .


حرکت غم آلود و حزن آمیز ، سوگ امام حسین علیه السلام را یادآوری می کنند. برخی ، بدن هایشان را با رنگ قرمز ، رنگ می کنند تا نشانی باشد از خونِ به ناحق ریخته و ستمِ روا گشته و اعمال زشتِ انجام شده در آن روزگار . آنان هماهنگ با هم ، اشعار غم آلود می خوانند و چوب هایی را چنان به هم می زنند که آهنگ غم بر می آورَد . به هنگام ظهر ، در میدانی جمع می شوند و ملّایی از نسل آل محمّد صلی الله علیه و آله ، روضه می خواند و از حسین علیه السلام می گوید و وقایع آن روز را به شرح می آورد. این مراسم ، روزها در مساجد و شب ها در مکان های عمومی و خانه ها برگزار می شود . مرثیه سرایان ، می خوانند و همه گریه می کنند و در آخرین بند رثا می گویند : «آه ، حسین ! شاه ، حسین !» . او از چگونگی حمل سلاح بر اسب ها و عِماری ها به صورت نمادین و نشاندن کودکانی بر روی جهاز اسبان و بردن تابوتی به نشانِ تشییع نمادین در آن روز ، گزارشی دقیق ، ارائه داده است. (1) تاوِرنیه (2) نیز به سال های 1632 و 1667 م ، به ایران سفر کرده و در سفرنامه خود ، چگونگی سوگواری ایرانیان در عاشورا را گزارش نموده و گاه، آن را با آمیزه ای از برداشت های ناصواب به خاطر ناآگاهی از چند و چونی جریان ، آورده است . او گزارش می کند که : مردمان ، در نهایت حزن و اندوه ، در مراسم ، حاضر می شوند و شب ها ، مردمانی مقدّس و پاک را به خانه ها می برَند و اِطعام می کنند و چون غروب می شود ، در معابر ، منابری نصب می کنند که واعظان بر آنها فراز آمده ، مردمان را وعظ می کنند و مردم را برای عزاداری این روز ، آماده می کنند .


1- .سفرنامه پیترو دلّا واله : ص 122 (مکتوب چهارم) .
2- .ژان تاتیت تاورنیه ، جهانگرد فرانسوی (متولّد 1605 م) ، در زمان سلطنت شاه صفی و شاه عبّاس دوم و شاه سلیمان ، به ایران آمده است (ر . ک :سفرنامه تاورنیه : مقدّمه) .


او همچنین آورده است : مدّتی است شاه برای ایجاد نظم در این مراسم ، مسئولیت آن را به بیگلربیگی سپرده ، تا هم حرکت دسته ها را نظم دهد و هم چگونگی عزاداری را . او از چگونگی حرکت دسته های عزاداری ، ورود به میدان ، آوردن اسب ها، بستن عماری ها و نشاندن اطفال بر عماری ها به صورت نمادین ، سخن به میان آورده است . او یادآوری می کند که : شاه به هنگام عزاداری ، به شش نفر از ملّایان که به گونه ای خاص در کنار تالار شاه بر تخت هایی می نشینند و حکایت شهادت امام حسین علیه السلام را نقل می کنند، خلعت های شاهانه می دهد ... . این مراسم از پنج ساعت مانده به ظهر ، آغاز می شود و تا ظهر عاشورا طول می کشد. (1) جمْلی کارِدْری نیز که به سال 1105 ق ، به هنگام سلطنت شاه سلیمان صفوی به ایران آمده است، مراسم عزاداری محرّم را چنین گزارش می کند : مردم با حلول ماه محرّم ، با حالتی بسیار غم انگیز به عزا می پردازند و این مراسم ، ده روز طول می کشد . در میدان ها، کوی ها ، برزن ها و گذرگاه ها ، صندلی هایی می گذارند و ملّایان بر آنها برای مردم از سخنان، منقبت و شهادت و مصائب کشته شدگان ، سخن می گویند و مردم همه محلّات ، در حالی که لباس های نشانگر سوگ به تن دارند ، به این وعظ ها گوش فرا می دهند. (2) به هر حال ، در این روزگار ، عزاداری ، گستره شایان توجّهی داشته است. برای مثال ، در دولت عثمانی، با وجود همه سختگیری ها ، گزارشی از عزاداری های فرقه بَکتاشیه در روز عاشورا ، در بین اسناد دولتی بر جای مانده است . (3) شیعیان ، در


1- .سفرنامه تاورنیه : ص 412.
2- .سفرنامه جملی کارِدری : ص 125.
3- .معارف : ش 1 (فروردین تیر 1372) ص 62 116 . بکتاشیه، طریقه ای از تصوّف است که همچنان در آناتولی و بالکان، حضوری گسترده دارد (ر. ک: فرهنگ فرق اسلامی: ص 105).


عراق، شام، حلب و حتّی در شرق امپراتوری عثمانی ، حضور داشته اند و بنا به گزارشی از مارینو سالزتو ، وقایع نگار وِنیزی ، در آستانه قرن دهم هجری ، چهار پنجم آسیای صغیر (ترکیه) ، شیعه بوده اند (1) که باید به طور طبیعی و با توجّه به این که اقامه عزاداری ، سنّتی استوار گشته بود، مراسم عزاداری بویژه در شهرهای حِلّه، کربلا و نجف ، انجام گرفته باشد . جالب است که ابن طولون ، وقایع نگار قرن دهم ، در ضمن گزارش حوادث سال های 907 و 924 ق ، از جریان عزاداری و چگونگی آن در شام ، خبر می دهد . 2 سوگواری بر امام حسین علیه السلام در دوره صفوی ، چون از حمایت حکومت برخوردار بود ، بسی گسترده بود و به لحاظ شیوع ، تنوّع یافته بود و مردمانی که در نهان و آشکار ، در درازنای تاریخ ، این سنّت را حراست کرده بودند ، اکنون آشکارا و بدون توجّه به نقد مخالفان ، عزاداری می کردند و گاه بر شیوه های پیشین می افزودند ، به گونه ای که بعضا پسندِ عالمان را به همراه نداشت و به تعبیر میرزا عبد اللّه افندی ، «اطوار غریب» (2) بوده ؛ ولی در حدّی نبوده که عالمان ، مردم را از آن ، باز دارند . گسترش سوگواری در سرزمین های مختلف، با گونه های متفاوت، آرام آرام به


1- .اسلام در ایران : ص 387 (به نقل از :سفیران ونیزی) .
2- .تحفه فیروزیّه : ص 166(به نقل از : صفویّه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست : ج 1 ص465) .


میان آیین های بومی و ملّی نیز کشانده شد و آیینی ملّی مذهبی را رقم زد . آیین سوگواری ، از حوزه جغرافیایی ایران به مناطق دیگر نیز نفوذ کرد (1) و برای مثال ، در میان شیعیان هند ، رواج یافت و در آن جا به گونه ای شگفت ، رنگ و بوی محلّی به خود گرفت و سپس همپای مهاجران هندی ، به کشورهایی چون اندونزی و حتّی کشورهای امریکای مرکزی انتقال یافت . اکنون ، فهرستی از شیوه های رایج عزاداری در پایتخت صفوی را که در سفرنامه ها و تألیفات آن دوران ، انعکاس یافته است ، می آوریم : (2)


1- .نقل تاریخ جالبی از سفرنامه محمّد ربیع بن محمّد ابراهیم (سفیر دولت صفوی در کشور سیام ، ? واقع در منطقه هندوچین کنونی) که به سفینه سلیمانی معروف شده است می تواند یکی از مصادیق این ادّعا باشد. کشور سیام که امروزه بخشی از خاک تایلند به شمار می آید ، در اثر نفوذ تجّار ایرانی در حاکمیت آن ، در رقابت های محلّی با دیگر حکومت ها ، معمولاً از دولت ایران کمک می گرفت و روابط خیلی خوبی با دولت صفوی داشت . جناب سفیر که در عصر شاه سلیمان به این کشور سفر کرده ، در خاطرات سفر خود به این دیار، به موضوع عزاداری محرّم در آن جا چنین اشاره می کند : «محرّم سنه 1098 رسید و این پادشاه (پادشاه سیام) در بدو حال که به مسند فرمان فرمایی آن ولایت به دستْ یاری مردم ایران که به مراسم تعزیه ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام مشغول می بوده اند به نحوی که به زودی به عرض خواهد رسانید نشسته ، مقرّر داشته بود که هر سال ، مردم مغولیه (مردم مناطق هندوچین و کشور سیام) به رویّه و کیش خویش ، تعزیه دارند و در جنب خانه خود ، حسب الصلاح مرحوم آقا محمّد ، بت خانه شکسته ، مسجدی و فضایی ساخته و مقرّر داشته فرش و اسباب و شربت و شمع با چراغ و مایحتاجی که در کار باشد ، با مبلغ نقد از سرکار هر سال به ایشان بدهند و در این سال ، به طریق اُولی در آن باب ، قدغن و اهتمام فرموده بود . لهذا مردم ایران [مقیم در آن دیار ]به تعزیه مشغول گردیدند و این بندگان را هر روز ، تکلیف کرده ، به آن مسجد می بردند و خطیب بر منبر رفته و لعن بر بت پرستان و کافران ، به آواز بلند می کرد و در سنوات سابقه خود ، در شب ها بر روی فیل ، سواره می ایستاد و سیر و تماشا می کرد و به نوعی که رسمی است دیرین و قاعده هایی است متین در اوّل و آخر ، فاتحه سلامت پیشوای دنیا و دین ، ولی نعمت حقیقی ، و استفنا و استعدام دشمنان اهل بیت را خوانده و بعد از آن فاتحه ، در باب استهدای او می خوانند (سفینه سلیمانی : ص 74 75) .
2- .می توان گفت آداب و شیوه های رایج پایتخت ، دلیلی بر تنوّع شیوه ها در دیگر نقاط است ، هر چند ممکن است برخی ازآنها فقط ویژه پایتخت باشند .


1 . حالت عزا به خود گرفتن چهره شهرها ؛ 2 . سیاهپوش کردن مساجد ، حسینیه ها ، تکایا و معابر در آغاز محرّم ؛ 3 . پوشیدن لباس سیاه و نرسیدن به آراستگی ظاهر (مثل : نتراشیدن ریش و نچیدن موها و . . . و برخی ، پوست بدن خود را سیاه می کردند و در معابر ، به حرکت در می آمدند) ؛ 4 . روضه خوانی در دهه اوّل محرّم و روز عاشورا در منازل و مساجد و تکایا ؛ 5 . حرکت کردن دسته های عزاداری در معابر ، در دهه نخست محرّم (شامل دسته های : سینه زن ، زنجیرزن ، تیغ زن و سنگ زن) ؛ 6 . آویختن پرچم عزا بر سَردَر منازل ؛ 7 . مرثیه خوانی و نوحه خوانی در مجالس سوگواری ؛ 8 . شام دادن به عزاداران ؛ 9 . جمع شدن دسته ها در مکانی (مثل تکیه) خارج از شهر ؛ 10 . حرکت دادنِ شبیه های شخصیت های کربلا (مانند امام حسین علیه السلام و فرزندان و خانواده ایشان) در معابر که گاه با ظاهری خونین و ساکت ، در جمع مردم به حرکت در می آمدند و گاه ، با حمل کودکان نیمه لُخت و سوار بر شتر به صورت وارونه ، اسارت کودکان اهل بیت علیهم السلام را تداعی می کردند ؛ 11 . حمل نمادینِ تابوت امام حسین علیه السلام در حالی که شمشیر ، عمامه و سلاح های دیگر ، روی آن قرار داشت و حرکت دادن چند اسب بی سوار به نشان اسبان امام علیه السلام و یارانش که بر روی آنها ، انواع سلاح ها و عمامه ها گذاشته شده بود ؛ 12 . حمل عِماری (نخل گردانی) که شبیه های طفلان امام حسین علیه السلام درون آنها نشسته بودند و حرکت دادن چند شتر که عماری ها روی آنها قرار گرفته بود ؛ 13 . نمایش پوستین گوسفندِ تازه ذبح شده بر روی شتر ، در حالی که تیرهایی بر


آن فرود آمده ؛ 14. نمایش سرهای بُریده شده شهیدان کربلا با استفاده از مجسّمه یا با بازی هنرمندانه ؛ 15. گریه و زاری زنانی که در دو طرف معبر به تماشای حرکت دسته جات عزاداری ، ایستاده بودند ؛ 16. حرکت سنگْ زنان که با زدن دو قطعه سنگ به یکدیگر ، صدای حزن انگیزی تولید می کردند ؛ 17. کاه ریختن بر سرِ عزاداران ؛ 18. حمل عَلَم ، بیرق و توق در جلوی دسته های عزاداری و گاه حمل مشعل و شمع ؛ 19 . حرکت طَبَق داران در کنار تابوت امام حسین علیه السلام ، در حالی که بر روی طَبَق ها ، انواع سلاح ها گذاشته شده بود و طَبَق داران با صدای سنج و نای ، دور خود می چرخیدند ؛ 20 . پوشیدن لباس های کبودرنگ یا سرخ رنگ در دهه اوّل محرّم ؛ 21 . پوشیدن لباس های سبزرنگ فاخرِ یراقْ دوزی شده ؛ 22 . حرکت یدک کشی مجلّل با زین و یَراق اعلا در جلوی دسته ها و زینت کردن یدک ها با تیر و کمان و شمشیر و ادوات جنگی ؛ 23 . پرواز دادن دوازده کبوتر ؛ 24 . حرکت دادن 72 فرد زره پوشیده در صفوف عزاداران ؛ 25 . گرداندن آدمک ابن زیاد و ابن ملجم در معابر و آتش زدن آنها در آخر مراسم .



مرحله هفتم : عزاداری پس از صفویان

حکومت صفوی ، پس از دو قرن ، به ضعف و انحطاط گرایید و در برابر هجوم اشرف افغان ، دوام نیاورد و سقوط کرد و تلاش های اندک شاه تهماسب دوم نیز راه به جای نبرد ؛ امّا نادر با یورش بی امان ، بر اوضاع ، چیره شد و مناطق اشغالی را از افغانیان و دولت عثمانی ، باز پس گرفت و تمامیت ارضی را به کشور ایران ، باز گردانید . نادر ، از آغاز سلطنتش به انگیزه و یا بهانه وحدت و صلح ، به تغییر فرهنگ دینی رایج در ایران پرداخت و از جمله ، عزاداری امام حسین علیه السلام را ممنوع ساخت و این منبع را در منشور موسوم به بیانیّه مُغان آورد . (1) میرزا محمّد خلیل مرعشی صفوی ، از تلاش نادر برای زدودن تمام مَظاهر شعائر شیعی گزارش می دهد . (2) دولت نادر ، چندان دوام نیاورد و پس از آن ، دولت های دیگری (مانند : زندیه و قاجاریه) با گرایش های شیعی بر سر کار آمدند و شعائر شیعی ، احیا شد و عزاداری ادامه یافت . پس از حاکمیت یافتن «قاجاریان» ، عزاداری محرّم ، گسترش یافت و بر کمیت و کیفیت آن ، افزوده شد و شیوه های عزاداری ، اوج گرفت و دولت مردان نیز در رواج آن کوشیدند و حتّی تکایا و هیئت های دولتی به راه انداختند. جز ایران ، در عراق و هند نیز عزاداری رواج یافت و شیعیان در نواحی مختلف جهان اسلام ، به عزاداری می پرداختند ؛ امّا در ایران ، پس از آن فراز، فرودی در پیش بود و با نفوذ استعمار انگلستان و حضور عنصر قلدر و بی باک و بی هویتی مانند رضاخان در رأس حاکمیت ، ستیز با مظاهر دینی آغاز گردید و عزاداری، یکسر ، منع شد . پس از خروج رضاخان از ایران ، عزاداری به حالت عادی باز گشت و همچون سده های گذشته ، رونق یافت . در عراق نیز در روزگار حاکمیت صدام و سلطه حزب بعث ، بویژه در سال های

.

1- .عالم آرای نادری : ج 3 ص 982 983 .
2- .مجمع التواریخ : ص 84 .


پایانی حاکمیت او ، عزاداری شیعیان ، با مشکل مواجه شد ، که البتّه پس از سقوط او ، حالت شور و هیجان پیشین ، به عراق باز گشت. آنچه تا بدین جا آوردیم ، نگاهی بود بس گذرا ، به سیر تاریخی عزاداری امام حسین علیه السلام در درازنای تاریخ . از نقش محرّم، عاشورا و عزاداری در دوران انقلاب اسلامی ایران و اثرگذاری شگفت آن در بیداری و پیروزی مردم این سرزمین ، سخنی به میان نیاوردیم که داستانی بلند و شایان توجّه دارد و این مجال را فُصحت آن مقال نیست .


بخش دوازدهم : نمونه مرثیه هایی که در سوگ امام حسین علیه السلام و یارانش سروده شده اند

اشاره

نگاهی به تحوّلات شعر عاشورایی

فصل یکم: نمونه مرثیه هایی که در قرن نخست، سروده شده اند

فصل دوم: نمونه مرثیه هایی که در قرن دوم، سروده شده اند

فصل سوم: نمونه مرثیه هایی که در قرن سوم، سروده شده اند

فصل چهارم: نمونه مرثیه هایی که از قرن چهارم تا نهم، سروده شده اند

فصل پنجم: نمونه مرثیه هایی که از قرن دهم تا سیزدهم، سروده شده اند

فصل ششم: نمونه مرثیه هایی که از قرن چهاردهم تا آغاز دوران معاصر، سروده شده اند

فصل هفتم: نمونه مرثیه هایی که در دوران معاصر، سروده شده اند



نگاهی به تحوّلات شعر عاشورایی

اشاره

نگاهی به تحوّلات شعر عاشورایی (1)هنر و ادبیات، بویژه «شعر»، از عوامل مهمّ پویایی، ماندگاری و عمومی شدن اندیشه ها و فرهنگ ها به شمار می روند . شعر ، از آن رو که از احساس و عاطفه ، کمک می گیرد و حسّ زیبایی دوستی آدمی را تحریک می کند ، و نیز از آن رو که غالبا با زبانی عمومی ارتباط برقرار می کند ، در جاودانه ساختن یک فرهنگ و گسترش آن ، نقش به سزایی دارد و ابزار مهمّی برای ترویج یک اندیشه به شمار می رود . حادثه عاشورا نیز که نقطه اوج یک فرهنگ و اندیشه ، و در بر دارنده آرمان های بلند انسانی است ، در طول تاریخ ، از این ابزار، برخوردار گشته است ، چنان که از هنگام رُخ دادن حادثه کربلا، سرایندگانی آن را به شعر در آورده اند. نخستین شاعران این حادثه، مجاهدان شهید کربلا و بستگان آنان بوده اند ؛ چرا که نمی توان رَجَزهای روز عاشورا را که خود ، بخشی از اشعار عاشورایی هستند ، نادیده گرفت ، چنان که اشعارِ سروده شده به وسیله مادران، همسران و دیگر بستگان آن شهیدان نیز بخشی دیگر از اشعار عاشورایی را شامل می شود . از آن روز تا کنون ، شاعران عرب و غیر عرب و بویژه فارسی زبان ، در تمام ادوار تاریخ ، همواره به این حادثه سترگ ، نظر داشته اند ، گر چه این توجّه ، فراز و فرودهایی داشته و نوع نگاه ها کاملاً متفاوت بوده است.


1- .این تحلیل توسط فاضل ارجمند ، جناب آقای مهدی مهریزی، نگارش یافته است.


نویسنده کتاب أدب الطفّ ، در بررسی ای که انجام داده ، بیش از پانصد شاعر عرب زبان را که از هنگام روی دادن حادثه کربلا تا آغاز قرن پانزدهم هجری ، در باره این واقعه و امام حسین علیه السلام شعر سروده اند، شناسایی کرده است. (1) نویسنده دانش نامه شعر عاشورایی نیز 340 شاعر فارسی زبان را در کتاب خویش ، معرّفی کرده است. (2) البتّه نمی توان مدّعی شد که این آمارها، دقیق اند و تمام آنچه را رُخ داده ، نشان می دهند ؛ امّا تا حدودی بیانگر اهتمام ویژه شاعران به این رویدادند، که شعر عربی در این زمینه ، عمر چهارده قرنی دارد و شعر فارسی ، عمری حدودا هزار ساله. این همه ، از اهتمام بسیارِ شاعران مسلمان و چنان که خواهد آمد حتّی علمای بزرگ اسلامی به این حادثه بزرگ، خبر می دهد. 3 در این نوشتار ، می کوشیم تا نگاهی کلّی به شعر عاشورایی در این چهارده قرن بیفکنیم و بسیار موجز ، به فراز و فرودهای آن ، اشاره کنیم تا درآمدی برای بهره وری از اشعاری باشد که در این بخش از کتاب ، خواهد آمد . اگر از قالب ها ، سَبک ها و فنون مختلف شعری بگذریم، محتوای بیشتر اشعار عاشورایی را مفاهیم پنجگانه زیر تشکیل می دهند : 1. اظهار پشیمانی عاملان واقعه عاشورا و پدیدآورندگان آن فاجعه، 2. سوگواری و ذکر مصائب واقعه عاشورا، 3. ذکر مناقب و فضائل شهیدان و اسیران کربلا، 4. نفرین کردن به عاملان حادثه کربلا و انتقام خواهی از آنها،


1- .. ر.ک: أدب الطفّ أو شعراء الحسین علیه السلام، جواد شُبَّر. گفتنی است محمّدصادق کرباسی نیز مجلّداتی از کتاب خود (دائره المعارف الحسینیه) را به همین هدف ، اختصاص داده است.
2- .ر . ک : دانش نامه شعر عاشورایی ، مرضیّه محمّدزاده : ج 2 .


5. بیان آموزه های قیام عاشورا . این مفاهیم ، در سَبْک های مختلف و ادوار زمانی متفاوت ، بیان شده اند. آنچه در شعر همه ادوار به چشم می خورد ، مرثیه سُرایی و ذکر مصائب واقعه کربلا (البتّه غالباً به زبان حال و نه دقیقاً مطابق گزارش های تاریخی) است ؛ ولی دیگر مضامین ، در ادوار مختلف، فراز و فرود داشته اند. از آن جا که شعر عربی و فارسی ، در پیدایش ، محتوا ، کمّیت و نیز تحوّلات تاریخی ، با یکدیگر تفاوت هایی دارند ، هر یک را جداگانه بررسی می کنیم و تحوّلات هر کدام را با بیان ویژگی های هر دوره ، به اجمال ، مرور می نماییم. نخست ، نگاهی به شعر عربی می افکنیم و سپس ، به شعر فارسی می پردازیم :

یک. تحوّلات اشعار عربی در باره عاشورا

اشاره

قدمت شعر عربی در باره عاشورا چنان که گفته شد به هنگام وقوع حادثه کربلا باز می گردد. اشعار منسوب به امام حسین علیه السلام و یاران بزرگوارش در رَجَزخوانی های روز عاشورا و نیز اشعاری که از زینب علیهاالسلام ، رَباب، سَکینه، اُمّ البنین و دیگر بستگان شهیدان کربلا به یادگار مانده ، گواه این امر است. از رَجَزهای سروده شده در روز عاشورا که بگذریم ، اشعار عربی مربوط به واقعه عاشورا را می توان در پنج مرحله تاریخی دسته بندی کرد که هر کدام ، از ویژگی هایی برخوردارند. البتّه چنان که گفته شد یک نکته در همه ادوار تاریخی شعر عاشورایی، بارز و نمایان است و آن ، مرثیه سرایی و پرداختن به مصائب شهیدان کربلاست .

مرحله اوّل : قرن اوّل تا پایان قرن سوم هجری

اشاره

در این دوره ، بیش از پنجاه تن از شعرای عرب ، در باره عاشورا ، شعر سروده اند (1)


1- .این آمار ، همگی بر اساس کتاب أدب الطفّآمده است و مقایسه این کتاب با دائره المعارف الحسینیه (ج 2 4) و زفرات الثقلین، نشان می دهد که آمار واقعی ، یقینا بیش از این است .


که از سرشناسان آنها ، فَرَزدَق، کُمَیت اسدی و دِعبِل خُزاعی اند . همچنین به شاعرانی چون ابوالأسود دُئِلی و امام شافعی نیز می توان اشاره کرد . ویژگی های عمومی سروده های این دوره ، عبارت اند از :

1 . اظهار پشیمانی شرکت کنندگان در واقعه کربلا

در میان نخستین سرایندگان ، کسانی را می بینیم که از یاری نکردن امام حسین علیه السلام ، اظهار پشیمانی کرده اند. از جمله آنها، عبید اللّه بن حُرّ جُعْفی است که چنین سروده است: سوگند یاد کرده ام که دیده ام از اندوه، جدا نگرددو سختْ بگِرید و هرگز اشک هایش کم نشود. (1)

2 . نفرین فرستادن بر قاتلان امام حسین علیه السلام و دعوت به خونخواهی امام علیه السلام

نفرین فرستادن بر بنی امیّه و قاتلان نواده بزرگوار پیامبر صلی الله علیه و آله و دعوت به خونخواهی او، دیگر ویژگی اشعار این دوره است، گر چه حکومت بنی امیّه ، شاعران را در تنگنا و گاه تعقیب قرار می داد . دِعبِل خُزاعی ، سروده است که: با کشتن امامشان، نفرین شدند و قطعا نفرین شدند.او را قطعه قطعه شده در پنج ذراع جا، رها کردند. (2) منصور نَمِری (م 190ق) ، با سرودن اشعاری نظیر بیت زیر ، تحت تعقیب حکومت بنی امیّه قرار گرفت : این کشنده حسین! وای بر تو!باری را با خود آوردی که حمل کننده، بار زیر آن، کمر خم می کند. (3)


1- تاریخ دمشق: ج 37 ص 421: فَأَقسَمتُ لا تَنفَکُّ عَینی حَزینَهً وعَینِیَ تَبکی لا یَخِفُّ سُجومُها
2- أدب الطفّ: ج 1 ص 307: لُعِنوا وقَد لُعِنوا بِقَتلِ إمامِهِم تَرَکوهُ وهُوَ مُبَضَّعٌ مَخموسُ.
3- أدب الطفّ: ج 1 ص 207: وَیلَکَ یا قاتِلَ الحُسینِ لَقَد بُؤتَ بِحَملٍ یَنوءُ بِالحامِلِ!


مرحله دوم: قرن چهارم تا پایان قرن ششم هجری

اشاره

این دوره ، عصر شکوفایی شعر و ادبیات عرب است و شاعران بزرگی در آن می زیسته اند. در این میان ، بیش از 68 شاعر در باره امام حسین علیه السلام و حادثه عاشورا ، شعر سروده اند که می توان به کسانی چون : ابو فِراس حَمْدانی، سیّد رضی، سیّد مرتضی، مهیار دیلمی و ابو العلای مَعرّی اشاره کرد. (1) در این دوره نیز رثا و نوحه سرایی بر مصائب واقعه کربلا ، در صدر اشعار عاشورایی است ؛ ولی جز آن ، می توان به این ویژگی ها نیز اشاره کرد :

1. شریک دانستن بنی عبّاس در جرائم بنی امیّه

برخی طرفداران حکومت بنی عبّاس می کوشیدند تا بنی عبّاس را از رضایتمندی به کشته شدن شهیدان کربلا، تبرئه کرده ، از واقعه عاشورا به نفع حکومت بنی عبّاس ، بهره برداری کنند ؛ ولی گروهی از شعرا ، به مقابله با این دیدگاه برخاستند و بنی عبّاس را در جرایمِ رُخ داده ، شریک دانستند و این حقیقت را برملا ساختند که اگر چه بنی عبّاس در آن روزگار ، در رأس حکومت نبودند و در وقوع حادثه عاشورا نقشی نداشتند ، ولی در دوران حکومتشان، به آزار و اذیّت شیعیان و علویان، مشغول اند و حتّی به تخریب قبر امام حسین علیه السلام پرداخته اند .

2 . ریشه یابی حادثه عاشورا

در این دوره ، به جهت تشکیل دولت های شیعی یا متمایل به تشیّع، آزادی هایی نسبی در برخی سرزمین های عربی به وجود آمد و این، سبب گردید تا برخی از مسائلی که در گذشته قابل طرح نبودند ، مطرح شوند .


1- .ر .ک : أدب الطفّ : ج 2 و 3.


ریشه یابی حادثه عاشورا و اشاره به حوادث پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و غصب حقوق اهل بیت علیهم السلام ، در اشعار این دوره ، تا حدودی به چشم می خورند . از جمله ، طلایع بن رُزَّیک (م 566 ق) ، وزیر فاطمیان ، در اشعارش به این نکته اشاره دارد: در زیر سایه بان سقیفه، پنهان شدآنچه در طَف، آشکار گردید. (1)

3. تحوّل در چگونگی خونخواهی شهدای کربلا

در دوره های گذشته ، عمده حملات و انتقادهای شاعران ، متوجّه بنی امیّه بود ؛ ولی در این دوره ، شکل خونخواهی تغییر کرد. برخی از شاعران ، انتقام از بنی عبّاس را مصداق انتقام از دشمنان امام حسین علیه السلام می دانستند و برخی ، انتقام گرفتن و خونخواهی را به ظهور امام مهدی7 موکول می کردند. برخی دیگر نیز بزرگیِ مصیبت را چنان بزرگ و سترگ می دانستند که در دنیا ، قابل قصاص و انتقام گیری نیست و معتقد بودند که تنها، کیفر الهی در قیامت ، می تواند انتقام ریختن این خون های پاک باشد.

مرحله سوم: قرن هفتم تا پایان قرن نهم هجری

اشاره

این دوره ، از یک سو با کم شدن حرارت حماسه و شور قیام در شعر عاشورایی که از اواخر مرحله قبل آغاز شده بود ، همراه است و از دیگر سو ، دوره انحطاط و جمود ادبیات عرب است. بدین جهت ، شاعرانی که نامشان در این سه قرن ، به عنوان شاعران عاشورایی به ثبت رسیده ، به 36 نفر تقلیل می یابد . (2) برخی از شاعران عاشورایی سرشناس این دوره ، عبارت اند از : ابن ابی الحدید

.

1- أدب الطفّ: ج 3 ص 96: تَحتَ السَّقیفَهِ أضمَرَت ما بِالطُّفوفِ غَدَت مُذیعهً.
2- .أدب الطف : ج 4 ص 245 .



و حافظ رجب بُرْسی حِلّی . شعر این دوره ، بجز رثای شهیدان و بازگو کردن مصیبت های کربلا ، دارای این ویژگی هاست :

1. تحوّل در ناسزاگویی به بنی امیّه و بنی عبّاس

با تحوّلاتی که در دوره پیشین از آنها یاد شد، ادبیات انتقام جویی از عاملان و قاتلان امام حسین علیه السلام ، اندک اندک به سمت قیام امام مهدی علیه السلام و گرفتن انتقام خون شهیدان کربلا توسّط ایشان یا انتقام اُخروی، تغییر یافت. چنان که ناسزاگویی بر عاملان و قاتلان امام علیه السلام نیز به عقوبت خواهی اُخروی برای آنان ، تنزّل یافت . حافظ رجب بُرسی (743 813 ق) ، سروده است : اندوه ها را جز نسیمی برطرف نمی کند؛نسیمی که با آن، مردگان زنده می شوند؛ نسیمی نبوی و علوی و مهدویکه با تنفّسش بیمارِ آسیب دیده، شفا می یابد. (1) ابن عَرَندَس (م 840 ق) نیز می گوید: برای انتقام گیری[اش] جز رهبریکه عدالتش شکست دین را جبران کند، نیست. ملائکه از هر سو او را احاطه می کنند و اقبال و عزّت و پیروزی، پیش روی اوست. (2)

.

1- أدب الطفّ: ج 4 ص 245: ما یَکشِفُ الغَمّاءَ إلّا نَفحَهٌ یُحیی بِهِ المَوتی نَسیمٌ نافِحُ نَبَوِیّهٌ عَلَوِیَّهٌ مَهدِیَّهٌ یُشفی بِرَیّاهَا العَلیلُ البارِحُ
2- دانش نامه شعر عاشورایی: ج 1 ص 400: فَلَیسَ لِأَخذِ الثّارِ إلّا خَلیفَهٌ یَکونُ لِکَسرِ الدّینِ مِن عَدلِهِ جَبرُ تَحُفُّ بِهِ الأَملاکُ مِن کُلِّ جانِبٍ ویَقدُمُهُ الإِقبالُ وَالعِزُّ وَالنَّصر


2 . عمومیت یافتن شعر عاشورایی در میان اهل سنّت

در این دوره ، شاعرانی از اهل سنّت ، همکیشان خود را در مصیبت عاشورا ، شریک می دانند. قاضی سیّد هبه اللّه بن جعفر سناء المُلک ، معروف به ابن سناء المُلک (550 608ق) ، چنین سروده است : در روز عاشورا آن را به نظم کشیدماز سر اندوه و غم؛ روزی که سرخوردگی [و اندوهِ] کشندگانِ اوهمانند سرخوردگی و اندوه من است؛ روزی که در آن و به خاطر اوهر شیعه و سنّی، غمگین است. (1) و ابن ابی الحدید معتزلی (586 655ق) ، سروده است : برای کشته شدن خاندان محمّد در کربلا، گریستمتا جایی که یکایک اعضایم اشک ریخت. به خدا سوگند، حسین و بدن او راکه در زیر نیزه ها برهنه افتاده بود، از یاد نمی برم. (2)

3. امید به ثواب و پاداش اُخروی در سرودن شعر عاشورایی

انگیزه ثواب بردن و کسب پاداش اُخروی برای سرودن شعر عاشورایی ، در



1- أدب الطفّ: ج 4 ص 17: وَنَظَمتُها فی یَومِ عا شوراءَ مِن هَمّی وَ حُزنی یَومٌ یُناسِبُ غُبنَ مَن قَتَلوهُ ظُلما مِثلَ غُبنی یَومٌ یُساءُ بِهِ وَ فی هِ کُلُّ شِیعِیٍّ وَ سُنّی.
2- الروضه المختاره (شرح القصائد العلویّات السبع): ص 145، الدرّ النضید: ص 208، أدب الطفّ: ج 4 ص 55: وَ لَقَد بَکَیتُ لِقَتلِ آلِ مُحَمَّدٍ بِالطَفِّ حَتّی کُلُّ عُضوٍ مَدمَعُ تَاللّهِ لا أنسَی الحُسَینَ وَ شِلوُهُ تَحتَ السَّنابِکِ بِالعَراءِ مُوَزَّعُ!



دوره های پیشین نیز وجود داشت ؛ ولی قوّت داشتن سایر انگیزه ها ، آن را به چشم نمی آورد ؛ ولی در این دوره ، این انگیزه آشکار شده است. مُغامس بن داغر (م 850ق) ، در قصیده ای بلند در رثای امام حسین علیه السلام ، چنین می گوید : خداوند با رحمتش، قلم های او را تداوم بخشدو امیدش این است که مرکّبش را ناکامیاب نکند. برایم گناهانی را که مرتکب شده ام، شفاعت کنید که دلم به خاطر آنها آشوب و کم خواب است. (1)